جدول جو
جدول جو

معنی انتما کردن - جستجوی لغت در جدول جو

انتما کردن
انتساب یافتن ارتباط یافتن
تصویری از انتما کردن
تصویر انتما کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آغاز کردن شروع کردن، بدء، پیش دستی کردن سبقت گرفتن تبادر مبادرت، انشا
فرهنگ لغت هوشیار
گرد آمدن انجمن کردن فراهم آمدن انجمن کردن با گروهی در یکجا گرد آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتمال کردن
تصویر احتمال کردن
تحمل کردن بردباری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در گوش گذاشتن اگر سعادت دو جهانی می خواهید اینسخن در گوش گذارید (کلیله و دمنه) گوش فرا دادن شنیدن گوش فرا دادن شنودن اصغاء کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتمام کردن
تصویر اتمام کردن
سپریدن، انجام رسانیدن، سپری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از التماس کردن
تصویر التماس کردن
لابیدن، لابه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکتفا کردن
تصویر اکتفا کردن
بسنده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
خرده گیری، خرده گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انتخاب کردن
تصویر انتخاب کردن
برگزیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتنا کردن
تصویر اعتنا کردن
توجه کردن به اهمیت دادن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتماد کردن
تصویر اعتماد کردن
اطمینان کردن، وثوق داشتن به
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتفا کردن
تصویر اکتفا کردن
کفایت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقتضا کردن
تصویر اقتضا کردن
در خور بودن در خور بودن مناسب بودن، لازم بودن واجب بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تقلید کردن، پیروی کردن، متابعت کردن، پشت سر امام جماعت نماز گزاردن، پیروی کردن، پس نمازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
زادیدن لابه کردن در خواهیدن . در خواستن خواهش کردن، لابد کردن تضرع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجمن کردن
تصویر انجمن کردن
گرد هم شدن مشورت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در گذشتن مردن، به جای دگر رفتن از جایی بجایی رفتن، مردن در گذشتن، کارمندی را از وزارتخانه اداره یا دایره ای بوزارتخانه اداره یا دایره دیگر فرستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
عیب گرفتن، نقد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتخاب کردن
تصویر انتخاب کردن
ویچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتدا کردن
تصویر ابتدا کردن
((اِ تِ. کَ دَ))
شروع کردن، آغاز کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از التماس کردن
تصویر التماس کردن
Implore, Plead
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد کردن
تصویر اعتماد کردن
Confide, Trust
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتقاد کردن
تصویر انتقاد کردن
Censure, Criticize, Critique, Slate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتظار کردن
تصویر انتظار کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انتخاب کردن
تصویر انتخاب کردن
Select, Choose, Cull, Elect, Opt, Pick
دیکشنری فارسی به انگلیسی
осуждать , критиковать
دیکشنری فارسی به روسی
выбирать , отбирать , выбрать
دیکشنری فارسی به روسی